حدیث منزلت
حدیث منزلت | |
---|---|
| |
اطلاعات روایت | |
موضوع | جانشینی حضرت علی (ع) پس از پیامبر و برتری وی نسبت به سایر صحابه. |
صادره از | پیامبر اسلام(ص) |
راوی اصلی | عبدالله بن عباس، زید بن ارقم |
اعتبار سند | متواتر |
منابع شیعه | التفسیر القمی، التفسیر العیاشی، الکافی، عیون اخبار الرضا(ع)، کفایة الاثر، المسترشد فی امامة علی بن ابیطالب، الارشاد |
منابع سنی | صحیح بخاری، صحیح مسلم |
احادیث مشهور | |
حدیث سلسلةالذهب.حدیث ثقلین.حدیث کساء.مقبوله عمر بن حنظلة.حدیث قرب نوافل.حدیث معراج. حدیث ولایت.حدیث وصایت.حدیث جنود عقل و جهل.حدیث شجره |
حدیث منزلت روایتی که جایگاه امام علی(ع) را نسبت به پیامبر اکرم(ص)، همانند جایگاه هارون نسبت به حضرت موسی معرفی میکند. این حدیث از احادیث مشهور نبوی و مورد قبولِ عالمان شیعه و اهل سنت است. عالمان شیعه به این حدیث برای اثبات جانشینی حضرت علی(ع) پس از پیامبر و نیز برتری موقعیت ایشان بر دیگر اصحاب استدلال میکنند. از نظر عالمان شیعی این حدیث متواتر است.
این حدیث در مناسبتهای مختلف از پیامبر (ص) شنیده شده که مهمترین آنها در جنگ تبوک است. مشهورترین نقل این حدیث آن است که پیامبر اکرم (ص) خطاب به علی (ع) فرمود: «أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّاأنـّه لانَبیّ بَعدی؛ تو نسبت به من بهمنزله هارون نسبت به موسى هستی جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود.»
متن حدیث
أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّاأنـّه لانَبیّ بَعدی.
|
تو نسبت به من بهمنزله هارون نسبت به موسى هستی جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود
|
موارد بیان حدیث منزلت
این حدیث با تعابیر و الفاظ مختلف و در زمانها و مکانهای گوناگون از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است، از جمله روز پیمان برادری اول (قبل از هجرت به مدینه)، روز پیمان برادری دوم (پنج ماه بعد از هجرت به مدینه)، در منزل امّ سلمه، به هنگام تعیین سرپرست برای دختر حمزه، در ماجرای سد ابواب، و از همه مشهورتر در غزوه تبوک.
نقلهای مختلف حدیث منزلت، همگی این مضمون مشترک را دارند که جایگاه و منزلت امام علی (ع) نسبت به پیامبر (ص)، همانند جایگاه هارون نسبت به موسی است. اختلافات اندکی هم که در تعابیر این حدیث وجود دارد، از تکرار آن در مناسبتهای مختلف و نیز نقل به معنا در احادیث، نشأت گرفته است.
منابع حدیث در بین شیعه و اهل سنت
نخستین امام شیعیان | |
زندگی میراث فضائل اصحاب |
حدیث مزبور در منابع متعدد تاریخی و روایی و کلامی گزارش شده است، حتی برخی دانشمندان شیعه کتابهای مستقلی درباره آن نگاشتهاند، از جمله میر حامد حسین (متوفی ۱۳۰۶ ه.ق) یک جلد از مجموعه عبقات الانوار را به این حدیث اختصاص داده است. حاکم حسکانی از استادش، ابوحازم حافظ عبدوی، نقل نموده که وی حدیث منزلت را به پنج هزار سند روایت کرده است. بنا به نقل دیگری، ۸۸ نفر از مشهورترین راویان، این حدیث را نقل کردهاند. افرادی چون ابن تیمیه، عبدالحق دهلوی، گنجی شافعی، ابوالقاسم علی بن محسِّن تنوخی و سیوطی نیز به صحت و شهرت آن گواهی دادهاند. این حدیث در صحیح بخاری و صحیح مسلم نیز آمده است. این حدیث در کتابهای دیگر اهل سنّت نیز نقل شده است.
صحیح بودن حدیث نزد اهل سنت
ابن عبدالبرّ این روایت را از درستترین و استوارترین روایات دانسته است. در برخی منابع، راههای نقل این حدیث به تفصیل ذکر شده است. حاکم نیشابوری طریق حدیث را صحیح دانسته و شمس الدین ذهبی نیز در تلخیص المستدرک بر صحت آن تأکید کرده است. ابن ابی الحدید آن را مورد اتفاق جمیع فرق اسلامی معرفی کرده است.
مخالفان و معاندان امام علی(ع) نیز نتوانستهاند این حدیث را رد کنند و ناگزیر به پذیرش آن شده و گاه، ناخواسته، آن را نقل کردهاند. بنا به نقل خطیب بغدادی، ولید بن عبدالملک اموی هم اصل این حدیث را پذیرفته و لفظ «هارون» را به «قارون» تبدیل کرده بوده است. مأمون عباسی نیز به هنگام احتجاج با فقها، به این حدیث استناد کرده است.. بنابه نقل خطیب بغدادی، عمر بن خطاب با استناد به حدیث منزلت، فردی را که به علی(ع) دشنام میداد منافق خواند.
معاویه هم حدیث منزلت را انکار نکرد و وقتی از سعد بن ابی وقاص (از مخالفین امام علی(ع)) پرسید: «چرا علی را دشنام نمیدهی؟» سعد پاسخ گفت: «به سبب سه فضیلتی که رسول خدا(ص) برای علی ذکر کرده است»، آنگاه سعد به نقل این سه فضیلت پرداخت که نخستین آن حدیث منزلت بود. معاویه نیز از واداشتن سعد به دشنامگویی علی(ع) دست برداشت.
زید بن ارقم نیز از جمله اصحابی است که این حدیث را نقل کرده و در گزارش خود این مطلب را نیز افزوده است که وقتی رسول خدا(ص)، علی(ع) را به جای خود در مدینه گماشت، گروهی تصور کردند که پیامبر(ص) از علی(ع) ناراحت است. وقتی این سخن به گوش علی(ع) رسید، آن را نزد پیامبر(ص) باز گفت و رسول خدا در پاسخ، حدیث منزلت را بیان فرمود.
حاکم نیشابوری این حدیث را صحیح دانسته و از عبدالله بن عباس نقل کرده که پیامبر(ص) در جنگ تبوک این حدیث را فرموده است. ابن عباس همچنین نقل کرده است که پیامبر(ص) در ادامه، به علی فرمود: «شایسته نیست من بروم جز آنکه تو جانشین من باشی» و نیز فرمود: «پس از من تو ولی هر زن و مرد مؤمن خواهی بود».
دلالت حدیث بر جانشینی و فضیلت امام علی (ع)
- این حدیث، علاوه بر فضیلت امام علی(ع)، بر خلافت و عصمت ایشان نیز دلالت دارد، زیرا پیامبر(ص)، به جز نبوت، همه فضائل و ویژگیها و مناصب هارون را برای حضرت علی ثابت کرده است. بنا بر آیات قرآن، حضرت موسی از خدا خواست تا برادرش هارون را وزیر او سازد و در امر رسالت شریکش گرداند تا یاریاش دهد. خدا با درخواست او موافقت کرد و هارون، در غیاب موسی، جانشین او شد؛ بنابراین، تمام مناصب حضرت موسی برای برادرش نیز بوده است و اگر او بعد از موسی زنده میماند، جانشین وی میشد (مطابق گفته یهودیان هارون چهل سال پیش از موسی درگذشت).
- هارون نزد موسی دارای مقام و جایگاه والایی بوده است و از اینجا میتوان به عظمت مقام امام علی(ع) و سزاواری او بر خلافت بعد از رسول اکرم پی برد. با بررسی تشبیه موجود در این حدیث، چندین نکته ظریف بهدست میآید.
- با تکیه بر ماجرای هارون و حضرت موسی در قرآن، هارون وزیر و شریک موسی در کارش بود، پس علی نیز در امر خلافت و ولایت، جز نبوت، شریک پیامبر (ص) بود.
- هارون دومین شخصیت بعد از موسی در میان بنیاسرائیل بود، علی هم در میان امت پیامبر (ص) چنین بود.
- هارون برادر موسی بود و علی به دلیل حدیث مؤاخات، که به تواتر در کتب شیعه و سنّی نقل شده، برادر رسول خدا بود.
- هارون برترین فرد قوم موسی نزد خدا و پیامبرش بود، علی نیز چنین بود.
- هارون خلیفه موسی در غیبتش به طور مطلق بود، علی نیز چنین بود، به ویژه با تصریح پیامبر (ص) که فرمود: «لاینبغی أن أذهب اِلّا و أنت خَلیفَتی» (شایسته نیست من به جنگ تبوک روم مگر اینکه تو جانشین من باشی).
- هارون عالمترین فرد قوم موسی بود، علی هم به تصریح پیامبر (ص) عالمترین فرد بعد از پیامبر (ص) بود.
- اطاعت از هارون بر یوشع بن نون (وصی موسی) و امت موسی واجب بود، اطاعت از علی نیز با فرض وصایت ابوبکر، عمر، عثمان یا هر فرد دیگری، بر آنها واجب بود.
- هارون محبوبترین فرد نزد خدا و موسی بود، علی نیز اینگونه بود.
- خدا پشت موسی را با برادرش هارون، نیرومند و محکم ساخت و پشت پیامبر اکرم (ص) را با علی.
- هارون معصوم از خطا و نسیان بود، و علی نیز چنین بود.
تردید در سند حدیث
برخی عالمان سنّی در سند حدیث تشکیک کرده و برخی آن را از آحاد شمردهاند.
علمای شیعه در پاسخ گفتهاند: بیتردید این حدیث، مستفیض، بلکه متواتر است و به قول محدّثان، این روایت از «أصَحّ السّنن و أثبت الآثار» است. شمس الدین ذهبی، از عالمان برجسته اهل سنت، در تلخیص المستدرک به صحت آن گواهی داده است. نقل حدیث منزلت در صحیح بخاری و صحیح مسلم، نشان از صحت آن از دیدگاه اهل سنت است. افزون بر اینها، معاویه، دشمن سرسخت امام علی(ع) که دستور به سبّ و لعن و جعل حدیث بر ضد آن حضرت داده بود، نه تنها حدیث منزلت را انکار نکرد، بلکه خودش نیز آن را روایت کرد.
علامه شرف الدین این حدیث را از احادیثی شمرده که به اجماع مسلمانان تردیدی در صحت آن نیست.
ادعای انحصار جانشینی به ماجرای غزوه تبوک
برخی از علمای اهل سنت مانند ابن تیمیه این حدیث را تنها ناظر به ماجرای غزوه تبوک دانسته و عدهای دایره را تنگتر کرده و گفتهاند پیامبر (ص)، علی (ع) را فقط جانشین خود در شهر مدینه یا در میان خاندانش قرار داد و گفتهاند پذیرفتن صحت حدیث بدان معنا نیست که تمام مناصب و مقامهای حضرت رسول، جز نبوت، برای علی ثابت شود، بلکه ظاهر حدیث دلالت میکند که علی فقط در مدت غیبت پیامبر (ص) و رفتنش به تبوک، آن هم در خصوص امور مربوط به خانواده پیامبر (ص)، خلیفه و جانشین آن حضرت بوده است، چنان که هارون در مدت غیبت موسی خلیفۀ او بود.
در پاسخ این سوال دو نکته گفته شده است:
نکته اول: بسیاری از عالمان اهل سنت این حدیث را منحصر به ماجرای تبوک ندانسته و معتقدند که پیامبر (ص) در مناسبتهای دیگر نیز چنین فرموده است. ابن ابی الحدید در تأیید وزارت حضرت علی، به قرآن و روایات استناد کرده و میگوید تمام مراتب هارون برای امام علی(ع) ثابت میشود و اگر پیامبر(ص)، خاتم الانبیا نبود، حتی حضرت علی، در امر رسالتش هم شریک میشد. پیامبر(ص) اسامی فرزندان علی(ع) را همچون اسامی فرزندان هارون قرار داد و آنان را حسن و حسین نامید و فرمود: من آنها را به اسامی فرزندان هارون، یعنی شُبَّر و شُبَیر، نامیدم.
نکته دوم: خود صحابه نیز از روایت، عمومیت مناصب را برداشت میکردند، مثلاً وقتی از جابر بن عبدالله انصاری درباره معنای حدیث منزلت پرسیدند، پاسخ داد پیامبر(ص) با این سخن علی را جانشین خویش در میان امتش، در زندگانی و پس از مرگ خود قرار داده و اطاعت از او را بر شما واجب گردانده است.
ادعای اختصاص جانشینی به زمان حیات پیامبر (ص)
هارون مرتبه خلافت و سایر مراتب را در زمان زندگی حضرت موسی داشته است، زیرا وی قبل از موسی درگذشت، پس ممکن است علی نیز منزلتهای هارون را در زمان حیات رسول خدا دارا بوده باشد؛ بنابراین، حدیث منزلت را نمیتوان نص بر خلافت بعد از وفات پیامبر(ص) دانست.
در مقابل، علمای شیعه به این سوال دو پاسخ دادهاند: اولا: کلمه استثنا (اِلّا أنـَّه لانبی بعدی) صراحت در عموم دارد و این شئونات در زمان حیات و بعد از وفات رسول خدا برای علی ثابت است، وگرنه احتیاجی به استثنا نبود. به قول طبرسی، محدّثان اجماع دارند که پیامبر(ص) در ماجرای غزوه تبوک، علی را در مدینه جانشین خویش کرد و او را عزل نکرد و این مقام برای امام ادامه داشت.
ثانیا: هارون بنا بر فرض شبهه، پس از موسی نبود که بخواهد خلافت داشته باشد. اگر هارون پس از موسی بود، قطعاً خلافت موسی را به عهده داشت چون شأن خلافت در او محقق شده بود. حضرت علی نیز مطابق حدیث، شان خلافت پیامبر(ص) را داشت و مادامی که او باشد و پیامبر(ص) نباشد، وی خلیفۀ پیامبر(ص) خواهد بود.
تشابه ظریف
جناب هارون در نبود حضرت موسی خلیفه شد و مردم فریب سامری را خورده و گوسالهپرست شدند و کسی به یاری هارون آنگونه که باید نشتافت و هارون در میان قوم به ناچار مصلحت را در صبر کردن دید. حدیث منزلت همۀ این وقایع را برای امام علی(ع) بیان میکند. علی در نبود پیامبر(ص) خلیفه است و مشابهت امام با هارون معطوف به این امور است و اصلاً پس از وفات و قبل از وفات در آن مطرح نیست.
پانویس
- ↑ ابن مغازلی، مناقب امام علی علیهالسلام، ۲۵۵ـ۲۵۷
- ↑ ابن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۲۷۷، ج۳، ص۴۱۷، ج۷، ص۵۱۳، ۵۹۱؛ بخاری، صحیح البخاری، ج۵، ص۱۲۹؛ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، داراحیاءالتراث العربی، ج۲، ص۱۸۷۰-۱۸۷۱؛ ترمذی، سنن ترمذی، ج۵، ص۶۳۸، ۶۴۰-۶۴۱؛ نسائی، سنن نسائی، ص۵۰-۶۱؛ حاکم نیشابوری، مستدرک، ج۳، ص۱۳۳-۱۳۴؛ -طبری، الریاض النضرة، ج۳، ص۱۱۷-۱۱۹؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۵، ص۷ـ۸؛ هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج۹، ص۱۱۰؛ عینی، عمدةالقاری: شرح صحیح البخاری، ج۱۶، ص۳۰۱؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص۱۶۸؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۳، ص۲۳۶، ۲۹۱؛ متقی، کنزالعمال، ج۱۳، ص۱۶۳، ۱۷۱-۱۷۲؛ نیز رجوع کنید به میرحامد حسین، عبقات الانوار، ج۲، دفتر۱، ص۲۹-۵۹؛ شرف الدین، ص۱۳۰؛ حسینی میلانی، نفحات الازهار، ج۱۸، ص۳۶۳-۴۱۱
- ↑ مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۲۷۷، ج۳، ص۴۱۷؛ صحیح البخاری، ج۵، ص۱۲۹؛ سنن ترمذی، ج۵، ص۶۳۸؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۰۷؛ باقلانی، کتاب تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل، ص۴۵۷؛ قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی، ج۱۰، قسم ۱، ص۱۵۸؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ج۴، ص۴۶۵؛ فخر رازی، البراهین در علم کلام، ج۲، ص۲۵۷؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۹۶
- ↑ محدّث مشهور، متوفی قرن پنجم؛ ج۱، ص۱۹۵
- ↑ حسینی میلانی، نفحات الازهار، ج۱۷، ص۲۳-۲۸
- ↑ منهاج السنة النبویة، ج۷، ص۳۲۶
- ↑ میرحامد حسین، عبقات الانوار، ج۲، دفتر۱، ص۲۰۴ـ ۲۰۶؛ حسینی میلانی، نفحات الازهار، ج۱۷، ص۱۵۱ـ۱۶۲
- ↑ «أَمَا تَرْضَی أَنْ تَکونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ، مِنْ مُوسَی»بخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۲۰۸، ج۵، ص۱۲۹
- ↑ ۶۳۷۰ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، دار احیاءالتراث العربی، ج۴، ص۱۸۷۰و۱۸۷۱.
- ↑ حاکم نیشابوری، مستدرک، ج۳، ص۱۳۳-۱۳۴؛ مفید، الارشاد، ص۸۱-۸۴؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۰۹۷-۱۰۹۸؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۷۸؛ سبط ابن جوزی، ص۲۷-۲۸؛ ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۱۱؛ جوینی خراسانی، فرائدالسمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الائمة من ذریتهم علیهم السلام، ج۱، ص۱۲۲؛ هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج۹، ص۱۱۱؛ ابن حجر عسقلانی، کتاب الاصابة فی تمییزالصحابة، ج۲، ص۵۰۹؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، همانجا؛ حلبی، ج۳، ص۱۸۷-۱۸۸؛ قندوزی، ینابیع المَودَّةِ لِذَوی القُربی، ج۱، ص۱۱۱-۱۱۲، ۱۳۷؛ حسینی فیروزآبادی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج۱، ص۳۴۷-۳۶۴؛ خضری، اتمام الوفاء فی سیرةالخلفاء، ص۱۶۹
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۹۷.
- ↑ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۹۷؛ ابن عساکر، ترجمةالامام علی بن ابی طالب(ع)، ۱۳۹۸ق، ج۱، ص۳۰۶-۳۹۱.
- ↑ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۴.
- ↑ نگاه کنید به حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۴.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۳۸۵-۱۳۸۷، ج۱۳، ص۲۱۱.
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۲۶۲.
- ↑ ابن عبد ربّه، العقد الفرید، ۱۴۰۴ق، ج۵، ص۳۵۷-۳۵۸.
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۴۹۸.
- ↑ ابن اثیر، اسدالغابه، ج۴، ص۱۰۴-۱۰۵؛ قندوزی، ینابیع المَودَّةِ لِذَوی القُربی، ج۱، ص۱۶۱؛ شرف الدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۲۶۵.
- ↑ نگاه کنید به هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ۱۴۰۲ق، ج۹، ص۱۱۱.
- ↑ نگاه کنید به: ابن حنبل، مسند احمد بن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۵۴۵؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۴؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۱۱ق، ج۷، ص۳۵۱. برای نقلهای دیگر قسمت دوم عبارت پیامبر(ص) نگاه کنید به: نسائی، سنن نسائی، ص۶۴؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۲-۱۳۸۷ق، ج۳، ص۱۲۹؛ ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقه، ۱۳۸۵ق، ص۱۲۴؛ قزوینی، مع الدکتور موسی الموسوی فی کتابه الشیعة و التصحیح، ۱۴۱۴ق، ص۸۲-۸۷.
- ↑ طه: ۲۹-۳۲
- ↑ طه: ۳۶
- ↑ اعراف: ۱۴۲
- ↑ رجوع کنید به میرحامد حسین، عبقات الانوار، ج۲، دفتر۱، ص۸۶-۸۸
- ↑ رجوع کنید به همان، ج۲، دفتر ۱، ص۱۰۴-۱۱۰
- ↑ رجوع کنید به متقی، کنز العمال، ج۱۱، ص۶۱۴؛ میرحامد حسین، عبقات الانوار، ج۲، دفتر ۱، ص۱۱۳-۱۲۹
- ↑ رجوع کنید به میرحامد حسین، عبقات الانوار، ج۲، دفتر ۱، ص۸۸-۹۳
- ↑ میرحامد حسین، عبقات الانوار، ج۲، دفتر ۱، ص۱۰۰-۱۰۴
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: آمدی، الامامة من أبکار الأفکار فی اصول الدّین، ص۱۶۷.
- ↑ شرف الدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۲۶۴.
- ↑ میرحامدحسین، عبقات الأنوار، ۱۳۶۶ش، ج۱۱، صص۶۲-۶۵.
- ↑ شرف الدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۲۶۴.
- ↑ حاکم نیشابوری، مستدرک، ج۳، ص۱۳۴.
- ↑ شرف الدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۲۶۵.
- ↑ ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقة، ص۱۷۹.
- ↑ شرف الدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۲۶۶.
- ↑ ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، ج۷، ص۳۲۲
- ↑ باقلانی، کتاب تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل، ص۴۵۷؛ میرحامد حسین، عبقات الانوار، ج۲، دفتر ۱، ص۷۴-۷۶
- ↑ شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۱۱
- ↑ رجوع کنید به مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۱۵۸؛ حاکم نیشابوری، مستدرک، ج۳، ص۱۶۸؛ متقی، کنز العمال، ج۱۲، ص۱۱۷-۱۱۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۱۱۰-۱۱۲
- ↑ رجوع کنید به ابن بابویه، معانی الأخبار، ص۷۴
- ↑ رجوع کنید به قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی، ج۱۰، قسم ۱، ص۱۵۹-۱۶۰؛ جرجانی، شرح المواقف، ص۸، ۳۶۳؛ میرحامد حسین، عبقات الانوار، ج۲، دفتر ۱، ص۸۶
- ↑ اسرار الامامة، ص۲۵۲
منابع
- آمدی، علی بن محمد، الامامة من أبکار الأفکار فی اصول الدّین، چاپ محمد زبیدی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵-۱۳۸۷، چاپ افست بیروت، بیتا.
- ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۸۵-۱۳۸۶/ ۱۹۶۵-۱۹۶۶، چاپ افست ۱۳۹۹-۱۴۰۲/ ۱۹۷۹-۱۹۸۲.
- ابن اثیر، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، چاپ محمد ابراهیم بنا و محمد احمد عاشور، قاهره، ۱۹۷۰-۱۹۷۳.
- ابن بابویه، معانی الأخبار، چاپ علیاکبر غفاری، قم، ۱۳۶۱ش.
- ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، چاپ محمد رشاد سالم، ریاض، ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
- ابن حجر عسقلانی، کتاب الاصابة فی تمییز الصحابة، مصر، ۱۳۲۸، چاپ افست بیروت، بیتا.
- ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع و الزندقة، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره، ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
- ابن حنبل، مسند الامام احمدبن محمدبن حنبل، بیروت، ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
- ابن طاووس، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، چاپ علی عاشور، بیروت، ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
- ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
- ابن عبدربّه، العقد الفرید، ج۵، چاپ عبدالمجید ترحینی، بیروت، ۱۴۰۴/۱۹۸۳.
- ابن عساکر، ترجمةالامام علی بن ابی طالب علیهالسلام من تاریخ مدینة دمشق، چاپ محمدباقر محمودی، ج۱، بیروت، ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
- ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، ۱۴۱۱/ ۱۹۹۰.
- ابونعیم اصفهانی، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، بیروت، ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
- احمدبن حسین بیهقی، السنن الکبری، بیروت، ۱۴۲۴/۲۰۰۳.
- باقلانی، محمدبن طیب، کتاب تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل، چاپ عمادالدین احمد حیدر، بیروت، ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
- بخاری، محمدبن اسماعیل، کتاب التاریخ الکبیر، بیروت، ۱۹۸۶م.
- بخاری، محمدبن اسماعیل، صحیح البخاری، چاپ محمد ذهنی افندی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت، بیتا.
- ترمذی، محمدبن عیسی، الجامع الصحیح و هو سنن الترمذی، ج۵، چاپ ابراهیم عطوه عوض، بیروت، بیتا.
- تفتازانی، مسعودبن عمر، شرح المقاصد، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره، ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم، ۱۳۷۰-۱۳۷۱ش.
- جرجانی، علی بن محمد، شرح المواقف، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر، ۱۳۲۵/ ۱۹۰۷، چاپ افست قم، ۱۳۷۰ش.
- جوینی خراسانی، ابراهیم بن محمد، فرائدالسمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الائمة من ذریتهم علیهم السلام، چاپ محمدباقر محمودی، بیروت، ۱۳۹۸-۱۴۰۰/ ۱۹۷۸-۱۹۸۰.
- حاکم نیشابوری، محمدبن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، و بذیله التلخیص للحافظ الذهبی، بیروت: دارالمعرفة، بیتا.
- حسکانی، عبیداللّه بن عبدالله، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، چاپ محمدباقر محمودی، تهران ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
- حسینی فیروزآبادی، مرتضی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، بیروت، ۱۴۰۲/۱۹۸۲
- حسینی میلانی، علی، نفحات الازهار فی خلاصة عبقات الانوار، قم، ۱۳۸۴ش.
- حلبی، علی بن ابراهیم، السیرة الحلبیة، چاپ عبدالله محمد خلیلی، بیروت، ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
- خطیب بغدادی، احمدبن على، تاريخ مدينة السلام، چاپ بشار عوّاد معروف، بيروت، ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
- خضری، محمد، اتمام الوفاء فی سیرةالخلفاء، بیروت، ۱۴۰۲/۱۹۸۲
- سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، بیروت، ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
- سماوی، مهدی، الامامة فی ضوء الکتاب و السّنة، ج۱، کویت، ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
- سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، چاپ نجدت نجیب، بیروت، ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
- سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، تاریخ الخلفاء، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قم، ۱۳۷۰ش.
- شرف الدین، سیدعبدالحسین، المراجعات، تحقیق حسین راضی، قم، المجمع العالمی لأهل البیت، چاپ دوم، ۱۴۲۶ق.
- صنعانی، عبدالرزاق بن همام، المصنَّف، چاپ حبیب الرحمان اعظمی، بیروت، ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
- طبرسی، حسن بن علی، اسرار الامامة، مشهد، ۱۳۸۰ش.
- طبری، احمدبن عبدالله، الریاض النضرة فی مناقب العَشرَة، بیروت، ۱۴۰۵/۱۹۸۴.
- طبری، محمدبن جرير، تاريخ الطبرى: تاريخالامم والملوك، چاپ محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت، ۱۳۸۲-۱۳۸۷.
- علی بن ابی طالب(ع)، نهج البلاغه، ترجمه جعفر شهیدی، تهران، ۱۳۷۱ش.
- عینی، محمودبن احمد، عمدة القاری: شرح صحیح البخاری، چاپ عبدالله محمود محمد عمر، بیروت، ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
- فخر رازی، محمدبن عمر، البراهین در علم کلام، چاپ محمدباقر سبزواری، تهران، ۱۳۴۱-۱۳۴۲ش
- قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۱۰، چاپ محمود محمد قاسم، بیجا، بیتا.
- قزوینی، علاءالدین، مع الدکتور موسی الموسوی فی کتابه الشیعة و التصحیح، قم، ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
- قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المَودَّةِ لِذَوی القُربی، چاپ علی جمال اشرف حسینی، قم، ۱۴۱۶ق.
- کلینی، محمدبن يعقوب، الكافى، تحقیق علىاكبر غفارى و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- متقی، علی بن حسام الدین، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، چاپ بکری حیانی و صفوة سقا، بیروت، ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
- مجلسی، محمدباقربن محمدتقى، بحارالانوار، بيروت، ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
- مسلم نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، بیتا.
- مفید، محمدبن محمد، الارشاد، قم: مکتبة بصیرتی، بیتا.
- میرحامد حسین، عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار علیهم السلام، مشهد، چاپ عبدالرحیم مبارک و دیگران، ۱۳۸۳ش.
- میرحامد حسین، عبقات الأنوار في إثبات إمامة الأئمة الأطهار، اصفهان، کتابخانه امیرالمؤمنین(ع)، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش.
- نسائی، احمدبن علی، تهذیب خصائص الامام علی، چاپ ابواسحاق حوینی اثری، بیروت، ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
- هیثمی، علی بن ابوبکر، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت، ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
پیوند به بیرون
- فضایل امام علی
- احادیث نبوی
- احادیث مشهور
- احادیث امامت